وکالت و وکالت بلاعزل در حقوق ایران
وکالت در حقوق ایران عبارت از عقدی جایز است، که به موجب آن یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب (جانشین) خود قرار میدهد . وکالت دهنده را مُوَکِّل، و وکالت گیرنده را وکیل مینامند . وکالت در لغت به معنای واگذار کردن، اعتماد و تکیه کردن به دیگری است . وکالت در لغت به معنای واگذار کردن، اعتماد و تکیه کردن به دیگری است. و در اصطلاح فقهی عقدی است که به موجب آن کسی دیگری را برای انجام کاری جانشین خود قرار میدهد. معنای لغوی وکالت اعمّ است. زیرا در معنای لغوی واگذارکردن هر کاری به دیگری است. ولی معنای اصطلاحی اخصّ است. زیرا هر کاری را نمیتوان به دیگری واگذار کرد. مثلاً انسان زنده نمیتواند نماز واجبش را به دیگری واگذار کند تا او بخواند بنابراین بین معنای لغوی و اصطلاحی وکالت، عموم و خصوص من وجه است.
تبین وکالت
وکالت یک نوع عقد از عقود است که بین موکل و وکیل بسته میشود وکیل به جای موکل کار مورد وکا لت را انجام میدهد مثلاً زید عمر را وکیل میکند به این که زمینی برای او بخرد زید موکل است و عمرو وکیل. این عمرو به نیابت از زید کار را انجام میدهد. و موکل محدودهای را که برای وکیل مشخص کرده، وکیل حق تجاوز و تعدی از آن را ندارد. مثلاً موکل گفته این خانه مرا بفروش به دویست تومان وکیل حق ندارد به کمتر از دویست تومان بفروشد. وکا لت دو قسم است:
۱- وکالت خاص
۲- وکالت عام
اگر موکل به وکیل بگوید تو وکیل من هستی فقط در فروش این خانه این وکا لت خاص است. و این وکا لت خاص هم یا به نحو مطلق است گفته وکیلی در فروش خانه، ولی معین نکرده نقداً بفروشد یا نسیه. به ثمن رایج بفروشد یا غیر ثمن رایج. وکا لت خاص یا به نحو مقید است گفته وکیلی در فروش خانه و مشخص کرده به فلان مبلغ بفروشد یا نقد بفروشد.
وکالت عام: موکل به وکیل بگوید تو وکیل من هستی در همه چیز، در این صورت شخص در بیع. هبه – رهن – اجاره – قرض – نکاح وکیل شخص میگردد و وکیل میتواند در این نوع وکا لت. خودش وکیل دیگری بگیرد.
شرایط صحت وکالت
در وکالت شرط است که هر یک از وکیل و موکل بالغ و عاقل باشند و موکل کاری را که به وکالت میدهد شرعاً از انجام آن کار ممنوع التصرف نباشد. کار مورد وکالت باید در ملکیت موکل باشد و قابلیت نیابت را داشته باشد بنابراین موکل نمیتواند عبدی را که در آینده میخواهد بخرد کسی را وکیل کند در آزادی آن عبد، یا کسی را وکیل کند در گرفتن روزهاش، زیرا در دو مثال عبد هنوز به ملکیت موکل در نیامده و روزه هم قابل نیابت به دیگری نیست.
وکالت موقعی صحیح واقع میشود که به طور منجز واقع شود. اگر آن را به شرطی، مثل آمدن زید یا به صفتی، مثل طلوع آفتاب یا روز جمعه معلق کنند وکالت صحیح نیست. مثلا زید به عمرو بگوید تو وکیل من هستی اگر زید از مسافرت بیاید.
وکالت به یکی از طرق زیر منحل میشود:
- فوت و جنون و سفیه وکیل یا موکل.
- عزل وکیل بهوسیله موکل
- استعفای وکیل از سمت وکالت.
- از بین رفتن متعلق وکالت
وکالت بلاعزل چیست و چگونه باطل میشود؟
وکالت به عقدی گفته میشود که به موجب آن یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود میکند. این عقد با مرگ هر یک از طرفین یا استعفای وکیل یا عزل وکیل توسط موکل یا با جنون وکیل یا موکل پایان مییابد و از این حیث فرقی میان عقد وکا لت بلاعزل یا عقد وکالت ساده نیست.
قانونگذار در ماده ۶۷۹ قانون مدنی به موضوع وکا لت بلاعزل اینگونه اشاره کرده است؛ موکل میتواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدمعزل وکیل در ضمن عقد شرط شده باشد. در این حالت موکل دیگر حق عزل وکیل و فسخ وکا لت را ندارد.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا موکل میتواند خودش عمل وکا لت را انجام دهد یا اینکه این حق فقط منحصر به وکیل است که در پاسخ باید گفت که بلاعزل بودن وکیل مانع انجام عمل مورد وکا لت توسط موکل نخواهد بود.
انجام مورد وکالت به وسیله شخص موکل منع قانونی ندارد و موکل میتواند همان کاری را که به دیگری وکا لت داده است، خود انجام دهد. اما باید توجه داشت که اگر فروشنده مالی را به دیگری بفروشد و در ضمن عقد بیع، خریدار وکیل بلاعزل فروشنده برای انتقال رسمی مال مورد معامله به خودش باشد اما فروشنده که در اینجا موکل است مبادرت به انتقال آن مال به شخص ثالثی کند، این عمل او جرم و فروش مال غیر محسوب میشود. از این رو، هنگامی که میگوییم انجام مورد وکا لت به وسیله شخص موکل بلااشکال است، به موضوعاتی بر میگردد که با حقوق وکیل در تعارض نباشد.
بیشتر مردم هنگام خرید و فروش ملک یا ماشین، وکا لتنامه بلاعزلی بین هم رد و بدل میکنند. یعنی فروشنده پول را کاملا دریافت میکند و به خریدار وکا لت بلاعزل میدهد که مراحل اداری انتقال را انجام داده و از طرف فروشنده بهنام خودش سند بزند.
حال این پرسش مطرح می شود که آیا موکل می تواند خودش عمل وکا لت را انجام دهد یا اینکه این حق فقط منحصر به وکیل است که در پاسخ باید گفت که بلاعزل بودن وکیل مانع انجام عمل مورد وکا لت توسط موکل نخواهد بود.
انجام مورد وکا لت به وسیله شخص موکل منع قانونی ندارد و موکل می تواند همان کاری را که به دیگری وکا لت داده است، خود انجام دهد. اما باید توجه داشت که اگر فروشنده مالی را به دیگری بفروشد و در ضمن عقد بیع، خریدار وکیل بلاعزل فروشنده برای انتقال رسمی مال مورد معامله به خودش باشد اما فروشنده که در اینجا موکل است مبادرت به انتقال آن مال به شخص ثالثی کند، این عمل او جرم و فروش مال غیر محسوب می شود. از این رو، هنگامی که می گوییم انجام مورد وکا لت به وسیله شخص موکل بلااشکال است، به موضوعاتی بر می گردد که با حقوق وکیل در تعارض نباشد.
اگر در متن سند قید نشود که شرط عدم عزل ضمن عقد لازمی شرط شده است (موکل حق عزل وکیل را از خود سلب و ساقط کرد) طبق ظاهر موضوع شرط ضمن عقد لازم نیست و اگرچه بعضی از حقوقدانان به استناد اصل آزادی اراده و ماده ۱۰ قانون مدنی این شرط را نیز لازم الوفا می دانند اما این نظر در مراجع قضایی، رسمی و فقهی پذیرفته نشده است. لذا عزل وکیل از سوی موکل بدون مراجعه به مراجع قضایی امکان پذیر است و در صورت اعتراض وکیل، وی باید به مراجع قضایی مراجعه و ثابت کند این شرط ضمن عقد لازمی بوده است .
اگر شرط عدم عزل محدود به مدت معینی شده باشد پس از اتمام مدت، موکل حق عزل وکیل را خواهد داشت .همچنین اگر برای عقد وکا لت مدت معین شده باشد به محض اتمام مدت مقرره، عقد وکا لت خود به خود منتفی می شود. در خصوص شرط عدم ضم وکیل یا شرط عدم انجام مورد وکا لت توسط خود موکل دو نظر وجود دارد.
عده ای این شروط را به استناد ماده ۹۵۹ قانون دنی نافذ نمی دانند اما بعضی دیگر استدلال می کنند که چون این شرط، فقط سلب مورد خاصی از حقوق است، شامل حکم ماده فوق نمی شود و طرفین بر اساس اراده آزاد طرفین و ماده ۱۰ قانون مدنی می توانند این شرط را ضمن عقد لازمی منعقد کنند و به طور کلی به عقیده این عده، در مورد هر حقی که قابل انتقال یا اسقاط باشد می توان حق تمتع یا اجرای آن را از خود سلب کرد.
به این موضوع نیز باید تاکید کرد که راحت ترین طریقه نفی وکالت بلاعزل، استفاده از ماده ۶۸۳ قانون مدنی است و در صورت اعتراض وکیل ، بار اثبات موضوع از طریق مراجع قضایی به عهده وکیل خواهد بود .
چند نکته در خصوص وکالت بلا عزل
نکته اول
وکالت بلاعزل اگرچه وکا لت ساده نیست و جزء وکا لت غیر قابل فسخ و پایدار به شمار می رود؛ ولی از لحاظ ماهیتی، عقدی جایز است و همانند وکالت ساده با فوت یا جنون طرفین منفسخ و ازبین می رود و دیگر ارزش عملی ندارد و باطل می شود و اگر این وکالت چندین بار هم تفویض شده باشد باز هم با این اسباب ازبین می رود.ولی اگر وکیل مالی را از موکل به موجب عقد بیع خریده باشد و از موکل(فروشنده) وکا لت بلاعزل فروش گرفته باشد؛در این حال مثلا اگر موکل بمیرد هر چند وکا لت بلاعزل باطل و ازبین می رود؛ولی به منزله اسقاط حق وکیل (یعنی خریدار) نیست و مالکیت آن پابرجا است؛ چرا که قبلا طبق عقد بیع مالک مال بوده است.و در این حال وراث موکل باید آن مال را به صورت رسمی به وکیل انتقال دهند. بنابراین لازم است که مردم بعد از گرفتن وکا لت بلاعزل فروش در مورد املاک یا خودرو، در عرصه وقت اقدام به انتقال قطعی و رسمی در دفاتر اسناد رسمی بدون حضور موکل(فروشنده) اقدام کنند؛ چرا که با فوت مثلا موکل(فروشنده) دیگر آن وکا لت ارزشی ندارد و باید وراث متوفی جهت انتقال و امضاء سند رسمی اقدام کنند که این فرآیند وقت گیر و دارای مشکلات عدیده ای می باشد.
نکته دوم
وکا لت بلاعزل صرفا به منزله نمایندگی از طرف موکل به وکیل در انجام مورد وکا لت دارد؛ و به منزله انتقال مورد وکا لت نیست و هیچ کس نمی تواند با وکالت بلاعزل ادعای مالکیت کند مگر اینکه طبق عقودی مثل بیع یا صلح یا هبه به آن منتقل شده باشد. لذا افراد در خرید و فروش اموال خود باید حتما در قالب عقد بیع معامله انجام دهند و مالکیت خود را ایجاد نمایند؛ چرا که اگر کسی به صورت وکالتی معامله نماید بدون اینکه عقد بیع تنظیم کرده باشند؛و آنگاه مثلا موکل بمیرد در این صورت همان طور که گفته شد وکا لت از بین می رود و ظاهرا دیگر وکیل با این وکا لت نمی تواند اثبات مالکیت کند و اثبات مالکیت آن مشکل می شود مگر اینکه وکیل با دلایل و مستنداتی مالکیت خود را اثبات نماید.
نکته سوم
در مورد وکالت بلاعزل یک سوال به ذهن می آید و آن اینکه آیا موکل در وکالت بلاعزل می تواند خودش مورد وکا لت را انجام دهد؛یعنی اگر مورد وکا لت فروش یک باب خانه باشد؛ موکل با اینکه حق عزل وکیل را از خود سلب کرده، می تواند خود اقدام به فروش نماید یا نه؟در جواب باید گفت که وکا لت بلاعزل با انجام مورد وکا لت دو مقوله مجزا و جداگانه است و انجام مورد وکا لت در وکالت بلاعزل توسط خود موکل منع قانونی ندارد و موکل می تواند همان کاری را که به دیگری وکا لت داده خودش آن را انجام دهد و در این صورت عقد وکالت منفسخ می شود.اما باید توجه داشت اگر موکل ضمن عقد خارج لازم انجام مورد وکا لت را از خود سلب و ساقط کرده باشد در این صورت موکل هم حق عزل وکیل را ساقط نموده و هم حق انجام مورد وکالت را نخواهد داشت.
همچنین اگر موکل مال منقول یا غیرمنقول خود را به وکیل در قالب عقد بیع فروخته باشد و آنگاه موکل به وکیل وکا لت بلاعزل فروش داده باشد؛ در این صورت هم موکل حق انجام مورد وکا لت را ندارد زیرا مالکیت از ید موکل خارج گردیده و انجام مورد وکا لت توسط موکل به عنوان جرم و فروش مال غیر محسوب می شود.لذا شهروندان عزیز لازم است نسبت به اموال خود(اعم از ملک یا اتومبیل) یا اقدام به انتقال سند رسمی نمایند یا اگر به خاطر موانع و مشکلاتی نمی توانند انتقال رسمی دهند حتما قبل از تنظیم وکا لت بلاعزل فروش، مبایع نامه (بیع عادی) تنظیم کنند و در فرصت مناسب توسط وکا لت فروش بلاعزل بدون حضور موکل انتقال رسمی دهند.
همچنین به سران دفاتر اسناد رسمی هم پیشنهاد می شود که در تنظیم وکا لت بلاعزل فروش ملک یا اتومبیل که قبلا توسط موکل فروخته شده، شرط «موکل ضمن عقد خارج لازم، انجام مورد وکا لت را از خود سلب و ساقط نمود» را قید نمایند.
نکته چهارم
با اینکه وکا لت بلاعزل در بیشتر موارد اهداف طرفین قرارداد را تامین می کند و دارای پاره ای محاسن می باشد؛ ولی در برخی موارد دارای پیامدها و مشکلات اساسی می باشد و با امضاء یک وکالت نامه رسمی بلاعزل ناخواسته افراد تمام دارایی و اموال خود را ازدست می دهند و این به خاطر عدم علم کافی و اطلاع لازم از وکالت بلاعزل می باشد؛بنابراین به شهروندان محترم توصیه می شود در دادن وکا لت بلاعزل به فرد یا افراد دقت لازم را داشته باشند که در آینده دچار مشکل نشوند.چرا که بعضی از افراد از طریق همین وکالت اقدام به کلاهبرداری می نمایند.لذا اولا وکا لت بلاعزل در امور جزئی داده شود نه کلی ثانیا در وکا لت بلاعزل مورد وکا لت توسط طرفین با دقت مطالعه و ملاحظه گردد و همان موردی باشد که طرفین، مد نظر دارند؛تقریر شده باشد.ثالثا این نوع وکا لت در موارد خاص مثلا در مورد مالی که به وکیل منتقل شده باشد؛اصولا داده شود.
تعیین مدت در عقد وکالت موجب منتفی شدن عقد به محض اتمام مدت
اگر وکیل طرف عقد لازم باشد، موکل به ناچار مجبور به اقامه دعوی از طریق مراجع قضایی خواهد بود که این رای در صورت صدور به نفع وی اعلامی بوده و طبق ماده ۴ قانون اجرای احکام مدنی، نیازی به صدور اجراییه ندارد و وظیفه دفترخانه در این حالت فقط قید مراتب در ملاحظات سند طبق اعلام دادگاه خواهد بود.
عدم تحقق فسخ در وکا لت بلاعزل وقتی است که شرط به صورت نتیجه قرار داده شود و اگر شرط ضمن عقد به صورت شرط فعل باشد مانند اینکه شرط شود که موکل وکیل را عزل نکند، در این صورت به عزل از طرف موکل، وکیل عزل شده اما مشرط له (وکیل یا شخص ثالث ) میتواند از نظر تخلف شرط، عقد لازم را فسخ کند.
اگر در متن سند قید نشود که شرط عدم عزل ضمن عقد لازمی شرط شده است (موکل حق عزل وکیل را از خود سلب و ساقط کرد) طبق ظاهر موضوع شرط ضمن عقد لازم نیست و اگرچه بعضی از حقوقدانان به استناد اصل آزادی اراده و ماده ۱۰ قانون مدنی این شرط را نیز لازمالوفا میدانند اما این نظر در مراجع قضایی، رسمی و فقهی پذیرفته نشده است. لذا عزل وکیل از سوی موکل بدون مراجعه به مراجع قضایی امکانپذیر است و در صورت اعتراض وکیل، وی باید به مراجع قضایی مراجعه و ثابت کند این شرط ضمن عقد لازمی بوده است .
اگر شرط عدم عزل محدود به مدت معینی شده باشد پس از اتمام مدت، موکل حق عزل وکیل را خواهد داشت .همچنین اگر برای عقد وکا لت مدت معین شده باشد به محض اتمام مدت مقرره، عقد وکالت خود به خود منتفی میشود. در خصوص شرط عدم ضم وکیل یا شرط عدم انجام مورد وکالت توسط خود موکل دو نظر وجود دارد.
عدهای این شروط را به استناد ماده ۹۵۹ قانون دنی نافذ نمیدانند اما بعضی دیگر استدلال میکنند که چون این شرط، فقط سلب مورد خاصی از حقوق است، شامل حکم ماده فوق نمیشود و طرفین بر اساس اراده آزاد طرفین و ماده ۱۰ قانون مدنی میتوانند این شرط را ضمن عقد لازمی منعقد کنند و به طور کلی به عقیده این عده، در مورد هر حقی که قابل انتقال یا اسقاط باشد میتوان حق تمتع یا اجرای آن را از خود سلب کرد.
به این موضوع نیز باید تاکید کرد که راحتترین طریقه نفی وکا لت بلاعزل، استفاده از ماده ۶۸۳ قانون مدنی است و در صورت اعتراض وکیل، بار اثبات موضوع از طریق مراجع قضایی به عهده وکیل خواهد بود .(وکیل اصفهان)
....
در حال حاضر هیچ نظری داده نشده است